همه در جبهه‌ها سعادت روزه‌داری نداشتند. خیلی‌ها مسافر بودند و جای مشخصی مستقر نبودند.

مجله ضیافت مشرق -  همیشه که روزه گرفتن‌ها با سفره سحر پر از میوه و سبزی و چای کم رنگ نیست، همیشه که برای افطار آش و حلیم داغ و زولبیا و بامیه جور نیست.

سال‌ها پیش کنسرو سرد و نان خشک و لوازم جنگی می‌شد مثلا افطاری و سحری و لوازم آن. روزه‌هایی که صاحبانش گاهی به افطار نرسیده به آسمان می‌رفتند. روزه‌هایی با صدای خمپاره،موشک، تانک، بوی آتش، گرمای مرز و تشنگی و گرسنگی کشیدن به سبک مردا خدا.

حال و هوای رمضان‌های جبهه اینطور بوده. خودشان هم می‌گویند از حال و هوای جبهه‌های رمضانی یا رمضان‌های جبهه‌ای. همانهایی که هشت سالی در جبهه روزه بودند. یکی از آنها حسین رضوان مدنی است. وی می‌گوید: همه در جبهه‌ها سعادت روزه‌داری نداشتند. خیلی‌ها مسافر بودند و جای مشخصی مستقر نبودند. یک روز در مرز بودند و یک روز در بخش تدارکات و پشتیبانی.

بعضی‌ها هم که بومی منطقه بودند یا قصد بیش از 10 روز ماندن داشتند روزه می‌گرفتند و در گرمای داغ تابستان با زبان روزه می‌جنگیدند و چه رزمنده‌هایی که با زبان روزه شهید شدند.

بعضی‌وقت‌ها غذا کم بود و مجبور بودیم گاهی کمی از غذای شام برای وعده سحر خود نگه داریم. از سفره‌های رنگین سحری و افطاری در جبهه خبری نبود و غذاها به نان و پنیر و کنسرو سرد محدود می‌شد.

چون رادیو و تلویزیون نداشتیم سحرها زودتر دست از خوردن می‌کشیدیم و افطارها دیرتر غذا می‌خوردیم و گاهی قبله را از محل ستاره‌ها پیدا می‌کردیم.

گاهی رزمنده‌ها سر پست یا عملیات بودند و افطار را چند ساعتی دیرتر می‌خوردند و یا حتی بدون سحری روزه می‌گرفتند. چون در زمان جنگ هر لحظه امکان شهادت وجود داشت عبادت‌ها‌ و روزه گرفتن‌ها خالصانه‌تر بود و افراد بیشتر به خدا نزدیک بودند.

ما برای احیای دین خدا جنگیدیم و هرچقدر که با زبان روزه جنگیدن سخت بود، اما همه سختی‌ها را در راه خدا تحمل کردیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس